، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

یکی یدونه مامان الای

نمایشگاه کتاب

امسال هم تونستیم دو تایی به نمایشگاه کتاب بریم .خیلی به کتاب علاقه داری منم سعی می کنم توی این محیطها ببرمت .تو نمایشگاه کتاب خیلی بهت خوش میگذره.مثل ادم بزرگها کتابها رو ورق میزنی و از بینشون کتاب مورد علاقتو انتخاب می کنی.به کتابهایی که در مورد ماهی باشه خیلی علاقه نشون می دی اخه از بچگی علاقه زیادی به ماهی داری پارسال هم که نمایشگاه اومدیم تنها کتابی که انتخاب کردی یه دایرت المعارف درباره ماهیها بود و منو مجبور کردی تو محوطه نمایشگاه برات بخونمش.آدمایی که اطرافمون بودند خیلی با تعجب بهمون نگاه می کردند اخه خیلی کوچیک بودی و جملات کتاب بزرگتر از سنت بود و جالب اینجاست در عرض یک ماه اسم ماهیهای توی کتاب رو یاد گرفتی.امسال هم دو تا کتاب در م...
16 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

دختر عزیزم امروز داشتیم با هم عکسهای توی فیس بوک رو می دیدیم نمی دونم چرا برات خیلی جالب بود.توی عکسها یه خانومی بود که مانتوی خوشگلی تنش بود گفتم چه خوشگله یکی از این بخرم با جدیت تمام گفتی نه مامان نمی شه هر چیزی رو میبینیم بخریم اون خانوم از لباسی که تو داری نداره تو از مانتویی که اون داره نداری من جوابی نداشتم که بدم. ...
28 فروردين 1391

بدون عنوان

بعد از سالها حسرت داشتن بچه بالاخره لطف الهی شامل حال ما شد و خدا فرشته ای کوچولو و دوست داشتنی را به ما عطا فرمود.از اون روز صفحه جدیدی تو زندگیم باز شد .خوب که فکر می کنم همیشه حسرت داشتن یه خواهر رو داشتم ولی از روزی که تو دختر عزیزم به دنیا اومدی این حسرت به پایان رسید و تو شدی مونس تنهاییهام.از خدا می خوام که این نعمت با ارزشش رو همیشه زیر سایه خودش حفظ کنه و از ما نگیره آمین.
25 فروردين 1391
1